ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دیگر بهار در سبد روزگار نیست
دیگر «قرار» نیست نه! دیگر قرار نیست
شادم که زود می گذرد شادی ام، ولی
غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست
از یاد رفت غرش شیران بی قرار
آهوی چشم های تو در بیشه زار نیست
بگذار در غبار فراموشمان کنند!
این سینه را تحمل سنگ مزار نیست
اقرار عشق راه به انکار می برد
این کفر جز عبادت پروردگار نیست
آقای فاضل نظری
اگر عقل امروزم را داشتم ، کارهای دیروزم را نمی کردم ولی اگر کارهای دیروزم را نمی کردم ، عقل امروزم را نداشتم !
چه جالبه تعبیرتون. عقل و احساس در کنار هم ما رو میسازند.
ممنونم از حضورتون.
این کفر جز عبادت پرودگار نیست.......
یعنی منم که اینهمه کفر گفتم مثل این شعر، میشده تهش یه عبادت پیدا کرد؟
سلام.
شاید بشه،کسی چه میدونه.
ممنون از حضورتون.
هر چی فکر کردم نفهمیدم چرا اینطوری باید به دنیا نگاه کنم ؟
جناب شاعر اینگونه نگاه کرده؛ منم یه لحظه از چیدمان کلماتش خوشم اومد نوشتیدمش.