دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

عاشق شدن!

امروز زنگ آخر بود که موقع رفتن, یکی از پسرام برگشته میگه: 

خانم! من هیچوقت ازدواج نمی کنم. 

من: (با تعجب و البته تفکر که چرا همچین چیزی میگه) چرا؟ 

- آخه باید عاشق بشم و عاشق شدن گناهه!!!مگه نه؟ 

من: (با تعجب بسیاااااااار بالا!) پسرم الان برای این حرفها زوده.بذار به وقتش میشه در موردش فکر کنی الان زوده نه؟ 

- راست میگین خانم!  

 

- خداحافظ

من: خدانگهدارت عزیزم. 

 

- - - - 

هنوز دارم فکر می کنم که چه چیزی باعث شده بچه ام به همچین نتیجه ای برسه؟ 

نظرات 6 + ارسال نظر
massi پنج‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 12:07 ب.ظ

عزیزم! چه بچه های جالبی دارین... خدا موفقشون کنه هممشونووووو!

ممنون.
ایشالا.
تو هم موفق باشی.

باران چهارشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:27 ب.ظ http://mysky99.blogsky.com

سلام
امیدوارم حالت خوب باوشه
بیا وبم و نظرت بده
مرسی

سلاااام باران خانم.
تو خوبی؟

باوشه

اومدم

نغمه سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:38 ب.ظ http://nsadat.persianblog.ir/

سلااااام مریم بانوی عزیز
سال نوتون مبارک خانم معلم
انشالله سالی سرشار از شادی و موفقیت باشه براتون

--------------
ای جااانم واقعن چقدر شیرین پرسیده و اینکه تو این سن بچه به کجاها فکر میکنه این خیلی جالبه گمونم جزو دانش آموزان تیززهوشتون باشه ها...
خداییش منم موندم عشق گناهه؟؟؟؟؟؟؟

سلاااااااام نغمه بانوی گل و گلاب.

ممنونم. سال نو شما هم مبارک.
همینطور برای شما سرشار از موفقیت و سلامت و برکت.

*+*+*
این پسرم جزء بچه های عالیه و خیلی هم خیالباف و داستانسرا.
از تو چه پنهان که منم موندم

فقط من! سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:33 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

چه زرنگ ! سوالمو به خودم پس دادی خانم ؟
...........
خمیر مایه هستی از محبته . انسان هم بخشی از همین هستیه پس انسان هم ...
البته محبت در همراهی با عفاف ارزشمنده وگرنه هوسرانی میشه نه محبت.
در ضمن در منابع آسمانی ما اونچه که روش تاکید شده ، محبته نه عشق !
شاید چون عشق یه هیجان زودگذر اما جذابه ...
.لی محبت یه احساس عمیق و موندگار ، و مبتنی بر معرفته !
خدا بهتر میدونه.

سوالی که مدتهاست مثل متناقض نما در قسمتی از ذهنم میچرخه!
محبت -عشق-دوست داشتن ؛ تعاریفی که در عین واضح بودن ، پیچیده هستن. . .
ممنون از پاسختون.

البته خداوند بهتر میداند اما کاش ما هم بدانیم

حسین سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 07:26 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

من هم از بچگی فکر میکردم گناهه که هنوز هم یک کم اثراتش باقی مونده.
در مورد خودم فکر میکنم تاثیر افکار خانواده بوده احتمالا اون پسر هم همینطور بوده.
طوری برای من وانمود شد که طی سالهای طولانی عاشق شدن و حرف زدن با یک دختر برام مثل گناه شد و هر ارتباطی کوچیکی رو جز ارتباط با نامحرم و از مصادیق گناه چه بسا کبیره میدونستم.
یک کم که بزرگترشدم دیدم دنیا با اونی که بهم گفتن فرق داره و دچار تضاد بین خودم و دنیا شدم و همه تصوراتم ریخت.
الان هم هنوز گاهی حس میکنم اگه با یک خانم جوان حالا به هر دلیلی تو خیابون راه برم دارم یک گناه خیلی خیلی بزرگ رو مرتکب میشم که نشون میده خرابه های اون فکر هنوز هست عاشقی که دیگه بماند.
به نظرم به عنوان معلم باید بهش میگفتی گناه نیست و یک حس پاکه و وقتی بزرگ شدی و تجربه کردی متوجه میشی

نه؛ بچه ی من دچار تنهایی متمادیه و اینکه خیلی هم درگیر برنامه های نا مرتبط به سنش که اونم ریشه در تنهاییش داره.
رفتارهای خانواده های ما بد نبود و در اصل ارتباط بی مورد اشکال داره و بگذریم که جامعه الان در چه وضعیتیه؛ بحث دینی مساله همونه مثل اینکه روز روشن رو همه ی جامعه تاریک بدونن
البته نمیگم که خودم هم دچار تناقض نیستم با ادابی که بهم اموختن و انچه دارم می بینم...
من نفیش نکردم؛ فقط موکولش کردم به گذشت زمان.
همین

فقط من! سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 12:40 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

خانم معلم ، گناهه ؟

کاش می دونستم!



- - - -
من از شما می پرسم: گناهه؟
اگه گناهه چرا خداوند جهان رو عاشقانه خلق کرد؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.