دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

گفتن یا نگفتن!!

یه دوستی دارم که بهم میگفت: زندگی عشق آدم با زندگی عادی آدم متفاوته! 

 

با مسائلی که پیش روم داره بوجود میاد  - دارم به این نتیجه میرسم که شاید حق با اونه! 

 

نمی دونم چکار کنم؟ واقعاْ سر در گمم. 

مسئله ای که برام  پیش اومده برام مثل رازه اما اگر کسی بخواد شریک زندگیم بشه باید بدونه! و من موندم توی تردید گفتن یا نگفتن! 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بسامه چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ http://tangooo.persianblog.ir/

هر کسی شایستگی این رو داره که حقیقت رو بدونه...
ولی اگه فکر می کنی کسی که قراره مرد خونه ات بشه واقعا مر زندگیه.. به خودت تردید راه نده

بله عزیزم درسته.
اما منم توجیهات خودم رو دارم و مشکلی که حتی همه ی اعضای خانواده ازش خبر ندارن رو نمی تونم همینجوری به کسی که از راه می رسه و من هیچ شناختی ازش ندارم بگم!
همین که نمی تونم به راحتی بفهمم آیا این شخص استحقاق و ظرفیت مرد خانه بودن رو داره یا نه کار من رو سخت میکنه.
و اگر مطمئن باشم بی تردید همه چیز را به او خواهم گفت.

سارا چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ب.ظ http://feriog.org

مریم بانو و بلاگت خیلی بامزه است. مخصوصا بخشی که رفته بودی مصاحبه. امیدوارم قبول شی. من سایت دارم و خرج تحصیل در میارم. اگه دوست داشتی بیا حداقل خرید هم نکنی تماشاش کن. مرسی

ممنونم ازت.

چه جالب.

موفق باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.