هیچ میدانی ؟
تا تو در آغـوش من گل نکنی
این بهار ، بهار نمیشود . . .
پ.ن ۱.
بعد از تــو
علی می ماندُ
چاهُ
حرف های مانده در گلو ...
بانو !نــــرو !
عاشق خورشید که میشوی تقدیری بهــــــتر از سوختن نخواهی داشت !
ضمیرها را از من سوال نکن ....
اینجا فقط اول شخص ِ مفرد مانده است ....!
بقیه رفته اند .